|
وقوع انفجار تروریستی مهیب در مراسم نماز جمعه شیعیان در قندوز افغانستان ۳۰۰ شهید و زخمی برجا گذاشت
مظلومان همیشگی
روز گذشته در پی انفجار شدید در مراسم نماز جمعه در مسجد شیعیان در ولایت قندوز افغانستان بیش از 100 نفر شهید و نزدیک به 200 نفر زخمی شدند. خبرگزاری آسوشیتدپرس به نقل از منابع خود گزارش داد تلفات انفجار در مراسم نماز جمعه در مسجد جامع شیعیان در ولایت قندوز، به حداقل ۱۰۰ شهید و بیش از ۱۵۰ مجروح افزایش یافته است. شهر قندوز مرکز ولایت قندوز در شمال افغانستان و در نزدیکی دره فرغانه(پایگاه داعش در آسیای مرکزی) قرار گرفته است. دفتر هیات نمایندگی سازمان ملل متحد در افغانستان (یوناما) نیز با ابراز نگرانی از آمار بالای تلفات حمله دیروز به نمازگزاران در ولایت قندوز، اعلام کرد گزارشهای اولیه نشان میدهد بیش از ۱۰۰ نفر در این حمله کشته شدهاند. منابع خبری اعلام کردند انفجار ظهر دیروز هنگام ادای نماز جمعه در مسجد شیعیان در شهرستان سیدآباد ناشی از حمله انتحاری بوده است. به گزارش «وطن امروز»، سازمان پزشکان بدون مرز در ولایت قندوز در شمال افغانستان نیز اعلام کرد در حمله تروریستی در مسجدی در ولسوالی (شهرستان) سیدآباد این ولایت ۵۰ نفر شهید و ۱۰۰ تن هم زخمی شدهاند. این منبع گفته است اجساد ۴۰ تن را مشاهده کرده است اما گروه طالبان تا زمان تنظیم خبر شهادت ۲۸ نفر را تایید کرد.
بر این اساس این انفجار از سوی یک تروریست انتحاری در حین برگزاری نماز جمعه در مسجد جامع سیدآباد در مرکز ولایت قندوز در شمال افغانستان به وقوع پیوست. شاهدان عینی میگویند یک فرد انتحاری، بمبی را در داخل مسجد سعیدآباد در میان شمار زیادی از نمازگزاران نماز جمعه منفجر کرد. اگرچه تاکنون هیچ گروهی مسؤولیت این حمله انتحاری را به عهده نگرفته اما محمد جلال، عضو کمیته فرهنگی گروه طالبان در توئیتر نوشت: داعش مسؤول این حمله است. این نخستین انفجار در قندوز پس از تسلط طالبان بر افغانستان است. پس از تسلط طالبان بر افغانستان، چندین انفجار در کابل و ولایتها رخ داده است که مسؤولیت برخی از این حملات را گروه تروریستی داعش بر عهده گرفته است. طالبان بارها گفته داعش تهدید جدی برای افغانستان نیست و جنگ علیه این گروه آغاز شده است. پیش از این داعش مسؤولیت حمله به فرودگاه کابل را که به کشته شدن ۱۷۰ تن انجامید، پذیرفته بود.
ذبیحالله مجاهد، معاون وزارت اطلاعات و فرهنگ و سخنگوی طالبان این حمله را جنایت توصیف کرده و با اعلام محکومیت آن گفته است نیروهای ویژه طالبان به منطقه رسیده و موضوع را بررسی میکنند. سخنگوی طالبان درباره جزئیات این حادثه در پیامی در صفحه توئیتر خود نوشت: ظهر امروز (دیروز جمعه) در منطقه خانآباد، مرکز ولایت قندز در مسجد هموطنان اهل تشیع انفجاری رخ داد که بر اثر آن تعدادی از هموطنان ما شهید و زخمی شدند. وی افزود: واحد ویژه طالبان در منطقه حضور داشته و بررسی در این رابطه آغاز شده است. وزارت بهداشت افغانستان در ساعات ابتدایی انفجار شمار شهدا و زخمیان را به ترتیب 15 و بیش از 90 نفر اعلام کرد. این در حالی بود که شاهدان عینی به خبرنگاران گفتند بیش از ۵۰ جسد و زخمی از این حادثه در ساعات ابتدایی به بیمارستان قندوز منتقل شدند. ویدئوهایی که کاربران از این انفجار در شبکههای اجتماعی دست به دست میکنند، نشاندهنده تلفات سنگین غیرنظامیان است.
* معاون نخستوزیر طالبان: همه اقشار در افغانستان با یکدیگر برابرند
معاون نخستوزیر طالبان در دیدار با جمعی از بزرگان شیعه در افغانستان گفت همه اقشار در این کشور از جمله شیعیان با یکدیگر برابرند. «محمد نعیم» سخنگوی دفتر سیاسی طالبان در قطر از دیدار و گفتوگوی «عبدالسلام حنفی» معاون نخستوزیر طالبان با تعدادی از بزرگان شیعیان در افغانستان خبر داد. معاون نخستوزیر طالبان در این دیدار اظهار داشت تمام مردم در افغانستان از جمله شیعیان با هم برابرند. عبدالسلام حنفی همچنین اظهار داشت مردم افغانستان از همه اقشار باید برای بهبود وضعیت این کشور تلاش کنند. معاون نخستوزیر طالبان پیش از این نیز گفته بود: در افغانستان بین اهل تشیع و تسنن هیچ نوع تبعیض و اختلافی وجود ندارد و به هیچکس اجازه دامن زدن به اختلافات مذهبی را نمیدهیم. طالبان چندی قبل نیز تاکید کرده بود برای تشکیل «نظام اسلامی» تلاش میکند و در رابطه با حقوق شیعیان در این نظام نیز تصریح کرده بود: «به هر کسی حق خداداد شرعیاش میرسد و به هیچ کسی ظلم نمیشود». طی هفتههای اخیر، یکی از خواستههای شیعیان در افغانستان، ایجاد دولت فراگیر و رسمیت یافتن مذهب جعفری در قانون اساسی این کشور بوده است.
* فرمت روسیه برای افغانستان
همزمان با تلاش طالبان برای شناساندن خود به عنوان تنها دولت حاکم بر افغانستان، فرستاده ریاستجمهوری روسیه در افغانستان اعلام کرد این کشور خواستار نشستی با «فرمت مسکو» درباره افغانستان شده که قرار است ۲۰ اکتبر سال جاری میلادی (۲۸ مهر) در پایتخت روسیه برگزار شود. به گزارش خبرگزاری آناتولی، «ضمیر کابلوف» فرستاده ریاستجمهوری روسیه در افغانستان در مسکو به خبرنگاران گفت طالبان که ۱۵ آگوست سال جاری میلادی قدرت را در افغانستان به دست گرفته برای شرکت در نشست مسکو دعوت شده است. وی ادامه داد: نشست تروئیکای گسترش یافته با حضور روسیه، آمریکا، چین و پاکستان نیز بزودی برای بحث درباره جدیدترین تحولات در افغانستان گردهمایی دارد اما تاریخ دقیق آن مشخص نیست. «فرمت مسکو» یک مکانیسم گفتوگو است که سال ۲۰۱۷ با هدف رسیدگی به مسائل پیرامون افغانستان تشکیل شد و شامل افغانستان، چین، ایران، پاکستان، هند و سایر کشورها میشود و چندین دور گفتوگو در مسکو در ۲۰۱۷ و ۲۰۱۸ برگزار کرده است. در همین حال، «ماریا زاخارووا» سخنگوی وزارت خارجه روسیه نیز در بیانیهای جداگانه اعلام کرد مسکو نگران اقدامات و تحرکات داعش در افغانستان بویژه در منطقهای نزدیک به سفارت روسیه در کابل است. این گروه تروریستی مسؤولیت حمله اخیر در کابل را که ۲۰ کشته بر جا گذاشت، بر عهده گرفته است. وی ادامه داد: ما از مقامهای افغان میخواهیم اقدامات بیشتری را برای تضمین امنیت هیات دیپلماتیک روس و همچنین شهروندان این کشور در افغانستان اتخاد کنند. زاخارووا همچنین در پاسخ به سوالی درباره افزایش تنشها در مرز افغانستان- تاجیکستان نیز هشدار داد روسیه در این باره، اقدامات قاطعی را اتخاذ خواهد کرد.
* هزینههای سنگین بیسرانجام آمریکا در افغانستان
حضور ۲۰ ساله نظامیان آمریکایی در افغانستان در حالی به پایان رسید که نه تنها اثری از بازسازی ادعایی آمریکا در این کشور آسیبدیده مشاهده نشده است، بلکه هزینههای گزاف و بیهوده این کشور با عناوینی چون «هدررفت، کلاهبرداری و سوءاستفاده» مورد توجه رسانهها قرار گرفته است. تارنمای اسپانیایی شبکه تلویزیونی «سیانان» در گزارشی تفصیلی پیرامون هزینههای گزاف و بیهوده حضور نظامی ۲۰ ساله آمریکا در افغانستان نوشت: حدود ۵۰۰ میلیون دلار برای هواپیماهایی که به زحمت در طول یک سال پرواز میکردند، هتلی عظیم به ارزش ۸۵ میلیون دلار که هرگز افتتاح نشد و در حال تخریب است، ۲۴۹ میلیون دلار هزینه ساخت بزرگراه نیمهکاره بین شهرهای قیصار و لامان، یونیفرمهای استتار برای ارتش افغان که الگوی خاص آن، ۲۸ میلیون دلار هزینه اضافی داشت و احداث یک مرکز بهداشتی در دریای مدیترانه؛ این هزینهها بخشی از فهرست شکایات مربوط به «اتلاف، کلاهبرداری و سوءاستفاده» در چارچوب اهداف و برنامههای بازسازی آمریکا در افغانستان است؛ برنامهای که هزینههای آن در طول ۲۰ سال به ۱۴۵ میلیارد دلار رسید؛ هزینههایی که دسترسی عموم به جزئیات آنها به دلیل ممیزیهای فراوان و عمدتا به درخواست وزارت خارجه آمریکا و به بهانه نگرانیهای امنیتی امکانپذیر نیست. سیانان دادههای پنتاگون از ۸۲۵ میلیارد دلار مجموع هزینه جنگ افغانستان را رقمی پایین میداند و معتقد است حتی جو بایدن، رئیسجمهوری آمریکا از هزینهای بیش از ۲ تریلیون دلار، حدود ۲ برابر بیشتر از برآوردهای پنتاگون خبر داده است؛ رقمی که هزینههای جنگ افغانستان در بلندمدت همچون مراقبت از کهنهسربازان را شامل میشود. یکی از موارد این فهرست بلندبالا مربوط به پروژه ساخت یک جاده کمربندی برای سراسر افغانستان به ارزش میلیاردها دلار از کمکهای جهانی بود. ۲۳۳ کیلومتر این جاده در شمال افغانستان بین شهرستان قیصار در استان شبرغان و لامان در استان بادغیس است که به پیمانکاران خارجی داده شد. هزینه این بخش جاده ۲۴۹ میلیون دلار بود اما فقط ۱۵ درصد این جاده احداث شد و در فاصله سالهای ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۷، عملا هیچ کاری در این جاده نشد. پیمانکار این قرارداد میلیونها دلار از شرکتهای کوچک دخیل در این پروژه گرفت و از افغانستان خارج شد، بدون آنکه پول این شرکتها را بپردازد.
ارسال به دوستان
چرا حسن یزدانی مهمترین قهرمان امروز ورزش ماست؟
هم نابغه هم جسور
به رغم اینکه گفته میشود زمانه، زمانه ظهور قهرمانها نیست و دیگر حتی در فیلمهای سینمایی هم خبری از قهرمانهای کلاسیک نیست اما ما در این مملکت و در همین زمانه قهرمان کم نداشتهایم. حسن یزدانی امروز مهمترین قهرمان عرصه ورزش ایران است. او این موهبت را هم بسادگی به دست نیاورده و فراتر از تکنیک و عضله و بدنش، فکر و نگاهش و نوع مواجههاش با حرفهاش به کمک او آمده؛ یک استعداد خالص که برخلاف بسیاری از ورزشکاران در باد آن نخوابیده و مغلوب آن نشده است.
از بعد فنی و تکنیکی یزدانی یکی از جسورترین و فنیترین کشتیگیران تاریخ کشتی ایران است. در زمانهای که فن زدن و تکنیک در کشتی به واسطه غالب شدن تکنیکهای بدنسازی سخت شده و حتی در بازهای از زمان تا پای حذف از المپیک نیز به دلیل تماشاگرپسند نبودن پیش رفت، یزدانی هیبت یک جنگجوی نترس و تهاجمی را دارد که از همان ثانیه اول انگار وارد یک میدان نبرد حیثیتی میشود. این جسارت و روحیه جنگندگی او حتی بیش از عنوانها و مدالهایش برای او محبوبیت آورده، اگر نه چند ورزشکار مدالآور همچون او نیز در 3-2 دهه اخیر داشتهایم اما باید اعتراف کرد هیچکدام اقبال عمومی به اندازه یزدانی کسب نکردند و به اندازه او دیدن کشتیهایشان تبدیل به یک آیین عمومی و ملی نشد.
اما همه آنچه یزدانی را به این جایگاه رسانده، فن و تکنیک و روش مبارزهاش نیست و چه بسا عامل مهمتر، دیدگاه و طرز فکر و شخصیت او حول حرفهاش باشد که او را به جایگاهی ممتاز در تاریخ ورزش ایران رسانده است. باید جای یزدانی بود که هر روز تو را ستایش کنند و به همان اندازه از تو انتظار داشته باشند تا فشاری را که این همه نگاه و انتظار از تو دارد، بتوانی مدیریت کنی. اغلب نابغههایی که مورد ستایش جامعه قرار میگیرند، از ترس شکست یا برآورده نکردن انتظارات، زود از دنیای رقابت کنار میروند اما یزدانی یکی از معدود ورزشکاران ایرانی است که توانسته با شکست کنار بیاید.
اغلب افرادی که به واسطه باهوش بودن و داشتن استعداد خاص مورد ستایش قرار میگیرند، معمولا به خاطر ترس از شکست یا به خاطر اینکه شکست، باور خودشان درباره مستعد بودنشان را زیر سوال میبرد، تن به چالشهای جدید نمیدهند. چه بسیار ورزشکارانی که خود را به مصدومیت زدهاند تا در رقابتی مهم حاضر نشوند! اما یزدانی به طرز عجیبی توانسته از این مهلکه خودفریبی و ترس خود را نجات دهد و این همان پارامتر شخصیتی و فکری است که نظیر آن کمتر در بین ورزشکاران ایرانی بویژه نابغههایش دیده شده است.
میتوان گفت موقعیت یزدانی از نظر سطح انتظاراتی که مردم از او دارند و نگاهی که مردم به او به عنوان قهرمانی نابغه و شکستناپذیر میکنند، مشابه موقعیت غلامرضا تختی است. همچون تختی، دوم شدن هم باعث شرمساری یزدانی میشود و انگار جز قهرمانی و مدال طلا هر نتیجهای برای او ناکامی محسوب میشود. اما تختی با آن روحیه خاص، چنان خود را در مردم و انتظاراتشان حل کرد که در آخر تاب نیاورد. آقا تختی عنوان جهانپهلوان را از مردم گرفت؛ عنوانی که این روزها براحتی به هر کسی بذل و بخشش میشود اما شاید بار این عنوان چنان روی دوش او سنگینی کرد که تاب آوردنش با روحیه او همخوانی نداشت.
این روزها هر چند سعی میشود عنوان پهلوان را به نام یزدانی اضافه کنند و تصویرگران برای کشیدن طرحی از دست انداختن او بر گردن تختی با هم مسابقه دارند اما چه بهتر که اجازه دهیم او گرههای ذهنی و فکری تختی را نداشته باشد و تنها قهرمانی بماند که حتی با علم به داشتن نبوغ و استعداد، از جنگیدن، مبارزه کردن و بلند شدن پس از شکست نمیهراسد.
چه خوب که قهرمان عزیزکرده ما از چالشهای جدید نمیهراسد و بیشتر به خاطر دل خود و برای خود کشتی میگیرد. او با ادامه این روند میتواند یک الگوی مناسب حتی برای محققان روانشناسی باشد که تا سالها نحوه رویاروییاش با شکست را با وجود داشتن نبوغ و استعداد به عنوان روش درست و شخصیت مناسب برای زندگی هر انسانی مثال بزنند.
ارسال به دوستان
میراث فرسوده
مصطفی خدابخشی: نظام آموزش در حال آمادهسازی فضا برای حضور دانشآموزان و دانشجویان از اواسط آبانماه بر سر کلاسهای درس است اما آنطور که از شهر تهران برمیآید، شبکه اتوبوسرانی و مترو همزمان با آغاز سفرهای آموزشی از آمادگی لازم جهت ارائه سرویس مناسب برخوردار نیست.
شواهد نشان میدهد شهروندان تهرانی از هماکنون باید خود را آماده روزهایی پرترافیک و شلوغ به دلیل عدم توانایی در پاسخگویی توسط شبکه حملونقل عمومی کنند چرا که مدیران شهری از فرسودگی اتوبوسها، کمبود تجهیزات و واگن برای خطوط مترو خبر دادهاند.
به نظر میرسد میراث فرسوده و ناکارآمد مدیریت شهری پنجم شهر تهران تا ماهها روی حملونقل عمومی تهران سایه انداخته و تا مدتها باید چشمانتظار بهبود شرایط بود. واقعیت را میتوان در آمار و ارقام دید. طبق طرح جامع ترافیک تهران، این کلانشهر به منظور خدمترسانی مناسب نیازمند 8 هزار دستگاه اتوبوس است، این در شرایطی است که هماکنون 2 هزار دستگاه اتوبوس در شهر تهران مشغول فعالیت هستند و از این میزان، تعداد قابل توجهی عمری بالاتر از 10 سال دارند، در حالی که بر اساس استانداردهای جهانی عمر اتوبوسهای شهری 7 سال است.
با توجه به این آمار و ارقام، باید این نکته را پذیرفت که متاسفانه شهر تهران با چالش جدی کمبود اتوبوس روبهرو است و این معضل با اضافه شدن سفرهای آموزشی بیش از پیش نمایان خواهد شد و در صورتی که تدبیری برای آن اندیشیده نشود، باید چشمانتظار ترددهایی فشرده برای شهروندان تهرانی در شبکه حملونقل عمومی بود.
اخبار رسیده از معاونت حملونقل و ترافیک شهرداری تهران حکایت از آن دارد طی ماههای آینده 400 دستگاه اتوبوس به شبکه اتوبوسرانی اضافه خواهد شد اما یقینا با توجه به حجم فرسودگی و کمبود 6000 هزار دستگاهی اتوبوسها در این بخش نمیتوان توقع داشت با ورود این تعداد اندک اتوبوس، گرهی از مشکل حملونقل عمومی تهران در بخش اتوبوسرانی باز شود.
متروی تهران نیز شرایط بهتری نسبت به اتوبوسرانی ندارد چرا که کمبود واگن و فرسودگی قطعات باعث شده خدمترسانی به شهروندان با کندی صورت گرفته و میزان رضایتمندی مردم روند نزولی به خود بگیرد. با نزدیک شدن به زمان بازگشت دانشآموزان و دانشجویان به فضاهای آموزشی، از متروی تهران خبر رسیده 4 رام قطار اورهال شده به شبکه ریلی درونشهری افزوده میشود اما در این زمینه نیز این تعداد رام قطار نمیتواند در کلان موضوع تاثیرگذار باشد.
این نقیصه در حالی در شبکه ریلی درونشهری مشاهده میشود که پیش از این متروی تهران توانسته بود رکورد جابهجایی روزانه 2 میلیون مسافر را به ثبت برساند اما متاسفانه هم به دلیل شرایط کرونایی و هم به دلیل فرسودگی موجود در شبکه ریلی، این رقم به 800 هزار سفر در روز رسیده است.
با توجه به همسویی دولت، مجلس، شورای شهر و شهرداری، رسیدگی به شبکه حملونقل عمومی تهران یک ضرورت جدی است تا پایتخت از فرسودگیهای ناشی از ضعف مدیریت دوره پنجم شهری فاصله گرفته و مردم بیش از پیش طعم خدمت را بچشند.
ارسال به دوستان
برای نمایش توان کیفی و میزان مخاطب صدا و سیما سریال فاخر بهترین گزینه است
تلویزیون را با سریال میشناسند
تصاویر تازهای که از سریال سلمان فارسی منتشر شده است، حجم کار انجامشده در این پروژه را بیش از پیش نمایان میکند؛ سریالی که به نظر میرسد همردیف دیگر آثار ماندگار داوود میرباقری پس از نمایش در ذهنها و خاطرهها باقی خواهد ماند. به گزارش «وطنامروز»، فرآیند تولید سریال سلمان فارسی کمی طولانی است و هنوز به سبک و سیاق پیشین ادامه دارد. (پیشتر در «وطنامروز» به تلاشی که لازم است برای سرعت دادن به کارهای تاریخی مدنظر قرار بگیرد، اشاره کرده و تاکید کردیم سیر صنعتیسازی در فیلم و سریال باید جدی گرفته شود.) با این همه به نظر میرسد ظرافت ویژهای در پرداخت فضا، شخصیتها و سیر داستان به کار بسته شده است. تصاویری که بتازگی از این پروژه منتشر شده گویای این ظرافت است. به این بهانه گزاره مهمی برای طرح در نظر میآید. آن هم با توجه به شرایط ویژهای که تلویزیون در هفتههای اخیر دارد. تغییر مدیریت در صداوسیما، وضعیت تازهای را برای رسانه ملی به وجود آورده است. امیدهایی نیز درباره برخی تحولات در حوزه خبر و سیاستگذاری بخشهای تحلیلی وجود دارد. با این همه تاکید بر این مهم که کارویژه رسانه ملی چه باید باشد، لازمتر از همیشه است، چرا که همیشه در شرایط اینچنینی، ممکن است برخی رسانهها یا کاربران شبکههای اجتماعی که هیچ جمعی را نمایندگی نمیکنند، با فضاسازی اولویتهای اقلیت را به جای اولویتهای اکثریت جا بزنند و مسیر تحول را با چالشهایی بیکارکرد مواجه کنند.
بیتردید یکی از کارویژههای همیشگی تلویزیون انجام پروژههایی است که بخشهای خصوصی و غیرخصوصی دیگر نه انگیزهای برای انجام آنها دارند و نه ممکن است بودجهای برای آن داشته باشند. از این جنبه هم میشود به ماجرا نگاه کرد که اکثریت مردم ایران، تلویزیون را به عنوان رسانه اصلی خود برگزیدهاند و رسانههای دیگر حتی اگر مخاطبی داشته باشند، کسر و فرعی از مخاطب ثابت تلویزیون است. این مخاطب هم آثار فاخری میخواهد. ممکن است در شبکه نمایش خانگی آثار فاخری تولید شود اما برای مخاطب شبکه نمایش خانگی است، نه مخاطب تلویزیون. با تاکید بر این ظرفیت، تلویزیون باید جایگاه خود را بهتر از قبل درک کند. اگر رسانه ملی قرار است صدای بیصداها باشد، باید برای آنها نیز برنامه تولید کند، دغدغههای آنها را بشناسد و از این قشرزدگی فعلی خارج شود؛ قشرزدگیای که متاسفانه در نگاه برخی مدیران تلویزیون همواره وجود داشته است. اینکه مثلا فیلم و سریال با مخاطبی حداکثریتر از حوزههای دیگر، در اولویتهای بعدتر از برخی مطالبات توئیتری و اینستاگرامی قرار میگیرد، نشان میدهد هنوز نگاهها به این حوزه پرمخاطب تصحیح نشده است؛ حوزهای که دارای عمق اثرگذاری در طولانیمدت و ایجاد اعتبار برای ساختار تلویزیون است.
در تعریف تازه از سرگرمی، وجه سریال را باید پررنگتر از برنامه دید، بویژه سریالهایی که شبکه نمایش خانگی سراغ ساخت آنها نمیرود. به اعتبار خود نظرسنجیهای تلویزیون، کممخاطبترین سریالهای شبانه صداوسیما، از قریب به اتفاق برنامههایی که در قالبهای مختلف تولید میشوند، پرمخاطبترند. جز در موارد استثنایی مانند «عصر جدید» و غیر از برخی مسابقات فوتبال، سریالهای شبانه با هیچ برنامه دیگری از منظر مخاطب قابل قیاس نیستند. حالا اگر این سریالها با کیفیتی بیشتر از همیشه و عمیقتر و استراتژیکتر از پیش تولید شوند، میتوانند جایگاه تلویزیون را ارتقا ببخشند. به عبارت دیگر، رئیس فعلی صداوسیما اگر میخواهد پس از پایان دوره 5 ساله به عنوان پایهگذار تحولی نسبت به عصر پیشین خود شناخته شود، باید به محور فیلم و سریال به عنوان یکی از پایههای ارتقا توجه ویژه داشته باشد.
پروژههایی مانند سلمان فارسی و موسای پیامبر(ع)، ظرفیت بیشتری برای ارتقای جایگاه تلویزیون دارند. این سریالها با مخاطبان بینالمللی میتوانند رکوردهایی در حوزه نمایش و فیلم و سریال را به دست آورند که از طریق پلتفرمهای دیگر قابل دستیابی نیست. اگر چه باید فعالیت تبلیغاتی در این باره را نیز قوت بخشید و از ظرفیتی که مثلا پس از پخش فیلم یوسف پیامبر در کشورهای منطقه به وجود آمد، استفاده کرد. بر اساس آنچه گفته شد، پروژههای فاخر را نباید محدود به این دو اثر کرد و مدیریت جدید صداوسیما باید برنامهریزیهای ویژهای را برای تولید آثار تاثیرگذار در دوران خود آغاز کند.
***
مسیری که سلمان میرود
سریال سلمان فارسی با سیری در آیین مزدک و مانی، با جستوجو در فرق و طرق مسیحی و با زیست در جوار قوم یهود، سرانجام به حقانیت و کمال اسلام شهادت میدهد و این کشف دوباره، جستوجوی توأمان آفاقی و انفسی برای تماشاگر است تا او نیز از این رهگذر، سیری استعلایی را تجربه کند.
در گزارش تازهای که فارس از پروژه سلمان فارسی منتشر کرده، آمده است: پروژه سلمان فارسی، پروژه حکمرانی است با تمسک به آموزههای اسلامی و توسل به مصداق شریف وجود علی بن ابیطالب. همچنان که نام سلمان فارسی، اشاره به روزبهای دارد که در سرزمین حجاز، سلمان نام میگیرد و از آن سو، به یادمان میآورد که این گوهر از سرزمین فارس میآید، هم خودش و سلوکش ایرانی- اسلامی است و هم تمدنی که آرزویاش را دارد، ایرانی و اسلامی است و اینجاست که سریال سلمان فارسی، فراتر از تاریخ و روایت گذشته، طرحی است برای آینده و پیشنهادی برای فردایی بهتر.
در کنار این ابعاد اصیل معنایی، «سلمان فارسی» بزرگترین پروژه فرهنگی، رسانهای و هنری در ۴۳ سال گذشته است که در مرکز سیمافیلم ساخته میشود. این نخستینبار است که رسانه ملی، ایران پیش از اسلام را تصویر میکند. تمدن ساسانی، وقتی مابهازای تصویری و نمونههای پیشین ندارد، جستوجوی بسیاری را میطلبد؛ چشم دوختن به منابع مکتوب و پژوهش در اماکن تاریخی و اشیای باقیمانده از آن روزگار، طراحیهای مکرر و تخیل در چارچوب تاریخ. حتی پروژه عظیم «مختارنامه» نیز به دلیل تمرکز بر یک برهه تاریخی و مکانهایی در بستر یک جغرافیا و تمدن، اجرایی به مراتب مختصرتر داشت. دقیقا به دلیل همین چشماندازهای اجرایی بود که تولیدش ۲۰ سال به تأخیر افتاد. جستوجویی ساده نشان میدهد متن آن در ۱۳۷۸ تحویل سازمان صداوسیما شد و پس از وقفهای ۲ دههای با پیگیریهای مستمر و پرتلاش مدیریت مرکز سیمافیلم در زمستان ۱۳۹۸ کلید خورد و کاری ناتمام به کارستانی عملیاتی مبدل شد. کمی پس از آغاز تصویربرداری سریال سلمان فارسی، ویروس کرونا جهان را درنوردید و بر تولید و پخش آثار نمایشی مُهر رکود زد. تعطیلی پروژهای با آن ابعاد، آن هم پس از پیشتولیدی یکساله، چشمانداز روشنی از احیای دوباره را ترسیم نمیکرد. از این رو، با گماردن تیم پزشکی و مسؤولان بهداشتی و با رعایت دقیق پروتکلها، تاکنون این پروژه دینی متوقف نمانده و تولید آن به رغم جابهجاییهای گسترده مکانی و نیروی بیشمار انسانی تداوم یافته است و همه چیز مطابق برنامهریزی اعلامی و پیشبینی آغازین پیش رفته است.
«سلمان فارسی» از کرمان آغاز شد. به قشم رفت و سال ۹۹ را در شاهرود آغاز کرد. شهرک نور (جاده قم) و آذربایجان شرقی و ارس، مسیرهای بعد این کاروان بودند؛ سیری که با سفر به ارمنستان، ابعادی فرامرزی مییابد؛ چنان که در کنار بازیگران بنام ایرانی، تاکنون از کشورهای گوناگون، بازیگران بسیاری در برابر دوربین میرباقری قرار گرفتهاند؛ از مراکش گرفته تا یونان. نکته مسرتبخش دیگر، بسنده نکردن به شیوههای سنتی و بهرهگیری از امکانات دیجیتال در تولید این اثر است. چنانکه در فصل دریاییها در کنار کشتیهای عظیمی که در شاهرود ساخته شدند، به مدد فناوریهای رایانهای، سفر دریایی حضرت سلمان به تصویر کشیده میشود. سال آتی، پایان دوران بیزانس و آغاز اجرای ایران ساسانی است؛ فصلی بزرگ که مسائل پیچیدهای در حوزه ساختوساز، اشیای صحنه، مکانیابی و سایر ملاحظات اجرایی دارد. عبور از این گذرگاه دشوار و تداوم تولید این سریال، با عنایت به استراتژیک بودن آن، آزمونی بزرگ برای سازندگان و رسانه ملی خواهد بود.
ارسال به دوستان
راهحل مقابله با کلانپروژه صهیونیستی علیه ایران چیست؟
قفقاز دیپلماسی فعال میخواهد
لاوروف: ارزیابی ایران درباره طرح اتحادیه 3+3 مثبت است
روحالله مدبر*: آنچه امروز در مرزهای شمال غربی ایران در حال رخ دادن است را میتوان یک کلانپروژه تفسیر و تحلیل کرد که ارتباط مستقیم با امنیت و منافع جمهوری اسلامی ایران دارد. 2 عامل در وقوع این کلانپروژه موثر است؛ عامل نخست بازیگران خارجی هستند. بازیگران خارجی را باید یک مثلثی تصویر کرد که در رأس آن رژیم صهیونیستی قرار دارد و اضلاع دیگر آن را ترکیبی از ترکیه و آذربایجان به عنوان ضلع عملیاتی و اجرایی تشکیل میدهند. سال گذشته با حضور نیروهای مسلح ترکیه در نخجوان به بهانه مانور، عملیات نظامی تحریکآمیزی علیه ارمنستان انجام شد تا توانایی ارمنستان سنجیده شود. ارمنستان در وضعیتی نبود که بتواند مقابله کند. عملیات دوم که منجر به جنگ 44روزه شد، قاعده بازی را تغییر داد. اینکه آذربایجان محور اصلی عملیات خود را در سمت جنوب قرار داد و بخشهای نزدیک به مرز ایران را آزاد کرد، نشان از حرکت در پازل این کلانپروژه داشت. در این میان آزادسازی منطقه قرهباغ بهانه بود، البته با ابتکار عمل روسیه در آبان سال گذشته با احضار رئیسجمهور آذربایجان و نخستوزیر ارمنستان به کرملین توافقنامه 9 بندی حاصل و آتشبس اجرایی شد.
عامل دوم بازیگران داخلیاند که با غفلتشان در به ثمر رسیدن میوه این توطئه خطرناک موثر بودند و با ترک فعل خود در دوره مسؤولیتشان، گذاشتند این بحران به مرحله کنونی برسد، در حالی که میشد از آن جلوگیری کرد. در زمان جنگ دوم قرهباغ عدم ابتکار عمل دستگاه دیپلماسی ایران و ورود بسیار دیرهنگام این دستگاه به درگیریها، طرح غیرواقعی، غیرعملیاتی و غیراجرایی عراقچی، به وجود آمدن هیجانات عمومی در داخل، برگزاری مراسمات مختلف در حمایت از نیروهای آذربایجان و بیانیهخوانیهایی که شد، نشان داد در داخل کشور تحلیل دقیقی از وضعیت وجود ندارد. ما از پارسال هشدار میدادیم درگیریهای قرهباغ پازلی از یک کلانپروژه است و اهداف دیگری را در نظر دارد. یکی از اهدافش حضور و استقرار گروههای تروریستی بویژه گروههای از جبهه النصره و گروههای مختلف وابسته به ارتش و دولت ترکیه است که در سوریه مشغول جنگ بودند. در زمان مانور مشترک ترکیه و آذربایجان در نخجوان، این نیروها به وسیله ترکیه در آذربایجان و نخجوان مستقر شدند. حتی تسهیلاتی به اعضای این گروهها داده شد مبنی بر اینکه در صورت ازدواج و تشکیل خانواده، با هدف تغییر نقشه نژادی منطقه آذربایجان، تابعیت آذری به آنها داده شود اما در داخل توجهی جدی به این تهدیدات نشد تا اینکه مقام معظم رهبری شخصا ورود پیدا کردند و بر اینکه تغییر ژئوپلیتیک منطقه و حضور گروههای تروریستی در نزدیک مرز ایران خط قرمز است، تاکید ورزیدند.
بذری که در آن زمان کاشته شد و ما برایش برنامهای نداشتیم و با بیتوجهی دستگاه دیپلماسی به این تحولات به علت اینکه تمام تمرکزش در حوزه برجام و کشورهای غربی قرار داشت به این مرحله رسید، البته آنچه رخ داد برونداد یک سال نیست. در چند سال گذشته رژیم صهیونیستی با حضور در آذربایجان، برنامههای مختلفی داشت و همچنین پیمانهای مخفیانه بین ترکیه و اسرائیل کار را به اینجا رساند.
ترکیه کشوری است که در دوره اردوغان دارد مسیر تنشآفرینی در نظام بینالملل را دنبال میکند. یک دورهای اردوغان طرح رهبری ایدئولوژی اسلامی و مذهبگرایی را مطرح کرد که بر اساس نظریه نئوعثمانی بود. بعد از این، به سمت ترکگرایی و حمایت از جمعیتهای ترک و ایجاد یک اتحاد ترکی در نظام بینالملل و یک ترکیه بزرگ چرخش کرد. دالان زنگهزور نیز بخشی از این طرح است. تهدید اردوغان را باید تهدیدی جدی قلمداد کرد که نه تنها منافع و امنیت ملی جمهوری اسلامی را به خطر میاندازد، بلکه برای روسیه نیز خط قرمز است. همپیمانی ترکیه و آذربایجان با رژیم صهیونیستی و استفاده از شرایط داخل آذربایجان، مسیر را به سمت تکمیل پازل پیش برد.
متاسفانه عدم شناخت صحیح از تحولات منطقه به علت فرسوده شدن و خرج شدن ظرفیت دستگاه دیپلماسیمان در حوزه غرب، سیاست توازنبخشی در قفقاز را از ایران گرفت و ابتکار عمل کشور در این حوزه از دست رفت. در نوع مذاکرات و تعاملاتمان چه در مواجهه با ارمنستان و آذربایجان و چه در مواجهه با گرجستان متوازنسازی را اجرا نکردیم. جمیع این موارد، مسیر را به سمتی برد که یک مار خفتهای در منطقه به مرحله رشد برسد. برای رژیم صهیونیستی در حوزه نفوذ اقتصادی، گاز آذربایجان اهمیت دارد. اگر کریدور زنگهزور عملیاتی شود، به امکانات بسیاری دسترسی پیدا خواهد کرد. نفوذ در دریای خزر نیز برای اسرائیل بسیار مهم است. همچنین اشراف اطلاعاتی بر ایران و انجام اقدامات خرابکارانه یکی از اهداف اساسی صهیونیستهاست. شاید از همه این موارد مهمتر این است که یکی از برنامههای رژیم صهیونیستی در حوزه هویت، تفرقهافکنی و اقداماتی برای ایجاد آشوبهای داخلی و حرکت به سمت تجزیه است.
به نظر بنده جنگ دوم ارمنستان و آذربایجان با محوریت کل قرهباغ نبود، بلکه با این محوریت بود که جنوب و مرزهای متصل با ایران به کنترل آذربایجان درآید تا بر شاهراه تنفسی ایران بیشتر فشار آورده شود. همزمان ترکیه نیز با وجودی که در ظاهر با ما ادعای همکاری دارد، در این منطقه به خاطر اینکه منافع جدی برای خود متصور است و به دنبال فرافکنی از مشکلات داخلی خود است، یک اتحاد تاکتیکی را که به سمت راهبردی حرکت میکند با اسرائیل ایجاد کرد.
* روسیه و بحران قفقاز
درباره مواضع روسیه لازم به ذکر است متأسفانه چون سطح تماس ایران با طرف روس در حین جنگ 44 روزه قرهباغ بسیار محدود بود، در بزنگاه درگیریهای سال گذشته اثرش را گذاشت و مشاهده کردیم ایران در این تحولات نقش جدی نداشت. دلیل این ارتباط محدود هم به الیت حاکم بر دستگاه دیپلماسی ایران در دولت پیشین بازمیگشت. نوع نگاه وزیر امور خارجه قبلی و دولت سابق به روسیه به شکلی بود که نزدیکی و همگرایی میان ایران و روسیه و سطح تماس ۲ کشور بسیار ضعیف باشد. این سطح تماس از انداختن عکس یادگاری و ایستادن کنار پرچم فراتر نرفت. در ۸ سال گذشته دیدیم به خاطر خوشبینی مسؤولان وقت به ایجاد گشایش از جانب غرب، ضربات سنگینی به رابطه با شرق زده شد.
بنده این گزاره را قبول ندارم که چون قفقاز حوزه حیاط خلوت روسیه است، به کشورهای دیگر اجازه نقشآفرینی نمیدهد. این یک تحلیل بسیار سادهانگارانه است! اتفاقا روسها طی دیپلماسی نوینی که در بحرانهای منطقهای و بینالمللی در پیش گرفتهاند، تمایل به یارگیری و ورود گروههای مختلف جهت تقسیم مضرات و منافعشان دارند. دیپلماسی روسیه مثل زمان شوروی یا حتی دوره اول ریاستجمهوری پوتین نیست. اینکه گفته شود روسیه میخواهد تنها خودش بازیگر باشد، اشتباه است. البته ترکیه را به طور عملیاتی و جدی بازی نمیدهد اما تمایل دارد با ایران کار کند، زیرا میداند ایران در بسیاری از مسائل با روسیه نقاط اشتراک دارد. روسیه از اینکه با ایران در این مسائل همکاری کند، استقبال میکند.
در این برهه که مشاهده میشود روسها سکوت کردهاند 2 نکته قابل اشاره است؛ اولا سکوت به معنای بیعملی آنها نیست، بلکه دارند مواضع را رصد میکنند. روزهای گذشته لاوروف رسما اعلام کرد که روسیه نیز موافق تغییر ژئوپلیتیک منطقه نیست. روسها در درگیریهای فعلی میخواهند خط تماس ایران با روسیه ثابت و مشخص باشد تا منافع را تقسیم کنند. موضع وزیر امور خارجه آقای امیرعبداللهیان در بدو ورود به روسیه و تاکید بر افزایش سطح تماس با روسیه خوشبختانه نشان میدهد دستگاه دیپلماسی در دوره جدید درک میکند موضوع قفقاز را باید به چه سبکی حل کرد.
در منطقه قفقاز ۲ قدرت اصلی تاثیرگذار حضور دارند؛ یکی روسیه و دیگری ایران. در حال حاضر به دلیل دخالتهای ترکیه و راهی که آذربایجان برای آن باز کرده، ترکیه نیز وارد شده است. اتفاقا این یک امتیاز برای ایران است که میتواند به ایجاد تفاهم با روسیه کمک کند. روسها میدانند ادامه فعالیتهای ترکیه در منطقه و ورود ارتشهای مختلف به قفقاز، امنیت روسیه را نیز به خطر خواهد انداخت. ایران باید این ابزار را در یک دیپلماسی چندوجهی با روسیه به کار گیرد تا هر ۲ طرف از آن نفع برند.
* تلاش آذربایجان برای برقراری کریدور موهوم
در بندهای 3 و 6 توافقنامه 9 بندی که به منظور آتشبس در سال گذشته امضا شد، بحث کریدور لاچین بین قرهباغ کوهستانی و ارمنستان مطرح شد ولی چیزی به اسم کریدور زنگزور وجود ندارد. صرفا در بند 9 فراهمسازی امکان حملونقل عمومی مناطق غربی آذربایجان و نخجوان آمده است. یعنی یک بند مبهم است که به طور هدفمند در این توافقنامه گنجانده شده است. آذربایجان از همان ابتدا با تبلیغات بسیار که از جانب ترکیه نیز حمایت میشد، خواست کریدور زنگهزور را به عنوان بندی از توافقنامه جا بیندازد؛ مسالهای که در هیچیک از بندهای نهگانه توافق به آن اشاره نشده و تنها مشخص شده امنیت این منطقه را روسیه فراهم میکند و در فراهمسازی زیرساخت آن ارمنستان کمک خواهد کرد. این یک ابزاری در دست روسهاست که میتوانند در برابر مواضع فعلی آذربایجان و ترکیه آن را عملیاتی و از آن استفاده کنند، بویژه اینکه در توافق تصریح شده کنترل حملونقل این ناحیه توسط سرویس امنیت برونمرزی فدراسیون روسیه (FSB) انجام خواهد شد که نشان میدهد روسها از قبل درباره فضاسازیهای آذربایجان و ترکیه پیشبینی میکردند. روسیه موافق نقشه آذربایجان و ترکیه نیست. ارمنستان نیز در نهایت این موضوع برایش اهمیت بسیاری دارد. همچنین تبلیغات ترکیه درباره دالان زنگهزور که آن را دالان ترک مینامند بر همگان ثابت کرد این کشور به دنبال گسترش عقاید پانترکی است. همین مساله حساسیت زیادی برای افکار عمومی ارمنستان و روسیه به وجود آورد.
* بازی دوگانه ارمنستان
درباره اینکه جمهوری ارمنستان حریم هوایی خود را به روی هواپیماهای آذربایجان باز کرد 2 بحث وجود دارد. طبق توافقنامه 9 بندی، یکی از بندهایی که هنوز عملیاتی نشده و به تبع آن فشاری جدی روی دولت پاشینیان است، این است که اسرا و مفقودان ارمنستان به دولت این کشور بازگردانده شوند، در حالی که دولت ارمنستان در این حوزه ضعیف عمل کرده و نتوانسته برای بازگشت آنان کاری انجام دهد. احتمال میرود یک توافق پشت پرده بین آذربایجان و ارمنستان شکل گرفته باشد. البته مبنی بر برخی اطلاعات، ترکیه به صورت غیررسمی چندین نشست سهجانبه در گرجستان به همراه نمایندگان آذربایجان و ارمنستان برگزار کرده که در این نشستها یکسری توافقات نانوشتهای با یکدیگر انجام دادهاند. بخشی از این توافقات میتواند به خیانت علیه جمهوری اسلامی ایران منجر شود. به همین علت بود که پاشینیان چند روز پیش رسما اعلام کرد علیه ایران کاری انجام نخواهد داد. باز شدن این حریم هوایی که 30 سال به روی آذربایجان بسته بود، طبیعتا با یک توافق یکشبه به وجود نیامده و پشت آن مذاکرات بسیاری وجود دارد که لزوم هشیاری دستگاههای مسؤول در ایران را میطلبد.
لازم به ذکر است که تصرف استان سیونیک ارمنستان جزو برنامههای قطعی آذربایجان و ترکیه است و انجام مانور در نخجوان (که در حال اجراست) میتواند تهدیدی در این راستا تلقی شود اما با توجه به استقرار حدود 2000 نیروی ارتش روسیه در منطقه و طرح این کشور برای افزایش تعداد این نیروها به 5000 نفر در آینده نزدیک، در حال حاضر امکان تجاوز مستقیم بعید به نظر میرسد، مگر اینکه بخواهند طرف ارمنی را تحریک کنند تا عملی انجام دهد و به بهانه آن به هدف خود برسند. ارمنستان میداند اگر سیونیک را از دست دهد، یکی از شاهراههای خود را از دست خواهد داد و در داخل این کشور نیز فشار روی دولت بالاست. مخالفت روسیه نیز با این موضوع مشخص است و مانع شیطنتها خواهد شد. فقط نکتهای که حائز اهمیت است، با توجه به ضعف ویژهای که دولت ارمنستان دارد، باید مراقب بود توافقات پشت پرده ارمنستان با دیگر طرفها میتواند به ضرر جمهوری اسلامی ایران تمام شود.
* لزوم بهکارگیری ابتکار عمل چندوجهی
برگزاری رزمایش «فاتحان خیبر» در شمال غرب، استقرار عملیاتی یگان رزم ارتش جمهوری اسلامی ایران با تجهیزات مدرن خود در مرز و اینکه همچنان برای رزمایش پایانی اعلام نشده، یک تدبیر کاملا هوشمندانه بود، زیرا در مساله قفقاز باید از یک ابتکار عمل چندوجهی شامل حوزههای امنیتی، اطلاعاتی، فرهنگی، رسانهای، دیپلماسی و اقتصادی استفاده کرد. به طور مثال در بخش اقتصادی برای آذربایجان راهگذر شمال- جنوب و ارتباط با هند بسیار مهم است. طرف آذری میخواهد باکو را به یک بندر تجاری تبدیل کند. ایران میتواند از این موضوع به عنوان یک اهرم استفاده کند تا به آذربایجان بفهماند با کارهای خودش اهمیت بندر باکو را کمتر میکند.
حضور نیروهای نظامی ایران در نزدیکی مرزها یک قدرت بازدارندگی ایجاد میکند. اینکه مشاهده میکنید علیاف بعد از رزمایش با پهپاد اسرائیلی عکس میگیرد، نشان میدهد رزمایش اخیر اثر خود را گذاشته است و دست خود را رو کرد. طرح ترکیه یک طرح شفاف است که دست ایران را برای انجام عمل متقابل باز میگذارد. لازم است رزمایش اخیر گسترش پیدا کند و بخشی از آن در دریای خزر انجام شود.
در بخش دیپلماسی باید از نیروهای متخصص، آگاه به منطقه قفقاز و متعهد که عزت، حکمت و مصلحت را درک میکنند استفاده شود و پالایشی اساسی شکل گیرد و همچنین سطح تماس با روسیه افزایش داده شود. همچنین از ابزار رسانه به دور از حواشی و احساسی بهره گرفته شود. باید این را در نظر داشت که بیشترین فشاری که آذربایجان میآورد، رسانهای و تبلیغاتی است که میخواهد از داخل کشور ما یارگیری کند تا حوزه نفوذ خود را افزایش دهد. در کنار رسانه باید از ظرفیتهای فرهنگی خود استفاده کنیم و آن را توسعه دهیم. قفقاز ریشه عمیقی در فرهنگ ایرانی دارد که باید روی آن پافشاری کرد.
نکته نهایی درباره پیام رهبر انقلاب است که ۲ بخش دارد؛ بخش اول هشدار رسمی به طرف آذربایجانی بود که اگر برادری برای برادر دیگر چاه بکند، اول خودش در چاه میافتد. بخش دوم به ارتشهای منطقه اشاره داشت. در بحث همکاری ارتشهای منطقه، ایران میتواند با ارتش روسیه و حتی ارمنستان و آذربایجان همکاریهایی کند تا سطح تنش تنزل یابد. در اینجا البته بعید به نظر میرسد آذربایجان همکاری کند.
* کارشناس مسائل روسیه و قفقاز
***
امیرعبداللهیان پس از دیدار با وزیر خارجه روسیه با اشاره به درگیریها در مرزهای شمال غرب ایران:
تغییر ژئوپلتیک منطقه را نمیپذیریم
لاوروف: ارزیابی ایران درباره طرح اتحادیه 3+3 مثبت است
گروه سیاسی: حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه کشورمان روز چهارشنبه با «سرگئی لاوروف» همتای روس خود در محل وزارت امور خارجه فدراسیون روسیه دیدار کرد و به گفتوگو نشست؛ دیداری که هر چند موضوع اصلی آن بر اساس بیانیه دولت روسیه به وضعیت افغانستان اختصاص داشت اما در سایه برخی تنشها در مرزهای شمالی غربی کشورمان نیز واجد اهمیت به شمار میآمد؛ مسالهای که در نشست خبری امیرعبداللهیان و لاوروف نیز مورد اشاره قرار گرفت. وزیر خارجه روسیه در این دیدار ضمن خیرمقدم به وزیر امور خارجه کشورمان اظهار داشت: به رغم شیوع کرونا گفتوگوی سیاسی منظمی بویژه در سطح رؤسایجمهور ۲ کشور داریم. در مکالمات تلفنی رؤسایجمهور ۲ کشور در ماههای آگوست و سپتامبر توافقاتی شده بود که امروز درباره عملیاتی کردن این توافقات صحبت خواهیم کرد. وی به پذیرش عضویت دائم ایران به سازمان همکاری شانگهای اشاره کرد و گفت: زمینه جدیدی در دستور کار روابط دوجانبه بعد از پذیرش عضویت ایران در سازمان همکاری شانگهای ایجاد شده است. لاوروف عنوان کرد: در اولویتهای صحبتهای امروزمان وضعیت برجام و ضرورت از سرگیری مذاکرات در این زمینه و توافقاتی که حاصل کردیم، خواهد بود که از سرگیری این توافق بدون هیچ اضافه و مورد جدیدی باید اتفاق افتد. امیرعبداللهیان نیز در این دیدار طی اظهاراتی ضمن ابراز خرسندی از حضور در مسکو بیان کرد: تردیدی ندارم شما با من موافق خواهید بود که امروز باید برای دستیابی به هدفی به عنوان جهش جدی در روابط ۲ کشور نائل بیاییم. وزیر امور خارجه کشورمان خاطرنشان کرد: تجربه خیلی خوبی در همکاریهای منطقهای و بینالمللی با هم داریم. همکاریهای دوجانبه متنوعی داریم و امروز برای توسعه همهجانبه همکاریها گفتوگوهای بیشتری خواهیم داشت.
اما پس از برگزاری این دیدار، طرفین در نشست خبری شرکت کردند. در این نشست لاوروف با اشاره به تلاش غرب برای گنجاندن دیگر مسائل در مذاکرات احیای برجام نیز خاطرنشان کرد: برخی کشورها به دنبال مجبور کردن ایران به پذیرش تعهدات جدید هستند و این باید از طریق گفتوگو انجام شود. تلاش تعدادی از کشورها برای پیوند زدن حفظ توافق هستهای با امتیاز دادن ایران در سایر مسائل، بیهوده است. وزیر خارجه روسیه با اشاره به حضور ایران در نشست مسکو درباره افغانستان تصریح کرد: روسیه و ایران قصد دارند تلاشهای خود را برای حلوفصل بحران افغانستان هماهنگ کنند. هر ۲ کشور چندین طرح دارند. وی درباره تحولات اخیر در منطقه قفقاز جنوبی نیز گفت: نیروهای روسیه طبق توافق برای اطمینان از ثبات و بازگشت زندگی غیرنظامیان به قرهباغ اعزام شدند.
دیپلمات ارشد روس در پاسخ به سوال یک خبرنگار مبنی بر اینکه موضع مسکو در قبال رزمایش ۳ کشور ترکیه، پاکستان و جمهوری آذربایجان که پای برخی عناصر ضدانقلاب اسلامی را به حوزه دریای خزر باز کرده و منافع ایران را در خطر قرار داد چیست، گفت: ما بارها موضع خود را در این باره اعلام کردهایم. روسیه کشوری بود که نقشی حیاتی را در متوقف کردن جنگ سال قبل ایفا کرد و به امضای توافق سهجانبه بین جمهوری آذربایجان و ارمنستان کمک کرد. لاوروف با بیان اینکه نیروهای روس در منطقه قرهباغ حاضر هستند تا صلح را حفظ کنند، افزود: جمهوری آذربایجان، گرجستان، ارمنستان، ایران، روسیه و ترکیه همگی از بهبود روابط سود میبرند. پس بهتر است که چارچوب ۳+۳ ایجاد شود؛ ۳ کشور که مستقیم درگیر هستند و ۳ کشور دیگر یعنی ایران و روسیه و ترکیه. دوستان ایرانی ما ارزیابی مثبتی درباره این طرح دارند. وی همچنین اضافه کرد: ما مخالف افزایش فعالیتهای نظامی متعدد در منطقه هستیم. ما نمیخواهیم رزمایشهای نظامی به عنوان تحریکی برای خصومتها باشد. درباره منطقه دریای خزر و فراهم شدن زمینه برای دخالت برخی نیروهای خارجی در امور داخلی منطقه با شرکای خود صحبت کردیم و بر لزوم اعمال فوری وضعیت قانونی منطقه خزر تاکید کردیم که مانع حضور هر گونه قدرت خارجی در منطقه میشود. این مساله هماکنون در مجلس شورای جمهوری اسلامی ایران مورد بحث است و امیدوارم تصمیم به سرعت گرفته شود تا آنگاه این سند برای دولتهای امضاکننده الزامی شود.
* تحت هیچ شرایطی تغییر نقشه منطقه را نخواهیم پذیرفت
وزیر امور خارجه کشورمان نیز با اشاره به اوضاع در قفقاز جنوبی گفت: در منطقه قفقاز جنوبی ما نگرانیهایی داریم و نگرانیهای خود را با آقای لاوروف در میان گذاشتیم؛ معتقدیم منطقه تحمل زیادهخواهیهای جدید را ندارد. نگاه ما به همه همسایگان نگاه دوستی، برادری و حسنهمجواری و توسعه همکاریها و روابط است. امیرعبداللهیان خاطرنشان کرد: از اینکه اظهاراتی مایه دلسردی در روابط ایران و یک همسایه شود خرسند نیستیم و معتقدیم باید کشورها و همسایگان جمهوری اسلامی ایران باید با پاسخ مثبت به سیاست همسایگی ایران سخن بگویند و عمل کنند. وزیر امور خارجه تصریح کرد: تحت هیچ شرایطی تغییر ژئوپلیتیک و نقشه منطقه در حوزه قفقاز را نخواهیم پذیرفت و کماکان نگرانی جدی خود را از حضور صهیونیستها و تروریستها در این منطقه داریم. مواضع ما درباره حمایت از فلسطین کاملا روشن است و درباره اقدامات تحریکآمیز رژیم صهیونیستی در حیطه امنیت جمهوری اسلامی ایران و تامین امنیت منطقه با هیچ طرفی تعارف نداریم. امیرعبداللهیان بیان کرد: پیام ما برای همه همسایگان پیام دوستی و پیام همکاریهای فزاینده و رو به رشد در راستای منافع ملتهای منطقه است. وی گفت: آقای لاوروف به گفتوگوهای منطقهای که جمهوری اسلامی ایران در آن حضور دارد اشاره کرد و معتقدیم گفتوگو با اهل منطقه یکی از اصولیترین روشهایی است که میتواند به رشد و توسعه منطقه و برقراری صلح و امنیت پایدار در منطقه کمک کند. در موضوع سوریه طرفین اتفاق نظر داریم و برگزاری انتخابات موفق ریاستجمهوری با مشارکت حداکثری مردم سوریه یک گام مثبتی بود که در ماههای گذشته با آن مواجه بودیم. ما به رای و نظر مردم سوریه همچنان احترام میگذاریم.
امیرعبداللهیان درباره بازگشت به مذاکرات وین نیز اظهار داشت: با آقای لاوروف در این زمینه مشورت داشتیم و تأکید کردم بعد از پایان جمعبندیها ما بزودی گفتوگوهای وین را از سر خواهیم گرفت. مایلم در اینجا تأکید کنم دولت آقای رئیسی دولت عملگرا و نتیجهگراست. وی گفت: به طرفهای مقابل با صدای بلند میگوییم در این فرصتی که در حال جمعبندی تا بازگشت به میز مذاکرات هستیم، حتما طرفهای مقابل باید تصمیم جدیدی بگیرند و اراده و نیت واقعی خودشان را در تامین منافع و حقوق ملت ایران در چارچوب توافق هستهای که به عمل آمده نشان دهند که ما بتوانیم آن را به عنوان یک نشانه مثبت قلمداد کنیم.
ارسال به دوستان
از خیلی چیزها اطلاع نداشتید جناب دکتر!
مهدی خانعلیزاده: دکتر محمدجواد ظریف که معمولا روی خوشی به درخواست مصاحبه از سوی رسانههای عمومی و منتقد نمیدهد و همیشه مشغولیتهای فراوان خودش را عامل شانه خالی کردن از مصاحبه معرفی میکند، چهارشنبه گذشته، حدود 4 ساعت و تا نیمههای شب در یک گروه کلابهاوس حضور داشت تا به تقدیر از سیاست خارجی دولت مرحوم رفسنجانی بپردازد. فارغ از مسائلی که درباره این موضوع از سوی حاضران مطرح شد و اساسا اشارهای به کارنامه نامناسب دولت رفسنجانی در مساله سیاست خارجی نشد، زمانی که یکی از حاضران درباره حمایت مرحوم رفسنجانی از برجام و برخی جزئیات این توافق پرسید، دکتر ظریف صراحتا اعلام کرد در سخنان چندین سال قبل خود در مجلس شورای اسلامی که گفته بود اساسا هیچ کلمه تعلیقی در برجام وجود ندارد، «اشتباه» کرده و علت این مساله هم این بوده که هنگام گفتوگو بر سر جزئیات فنی توافق، وجود این کلمات را به او «اطلاع» ندادهاند و او هم ضمائم را نخوانده است.
در واقع دکتر ظریف بالاخره بعد از 6 سال پذیرفت اشتباهات فاحشی در مطالعه و تدوین متن سند توافق هستهای با گروه 1+5 داشته و اعتراف کرد منتقدانی که در این سالها نسبت به ایرادات جدی برجام و تبعات سنگین آن برای امنیت ملی کشورمان هشدار داده بودند، برخلاف ادعای رئیسجمهور سابق، نه بیسواد بودند و نه کاسب تحریم، بلکه با شناخت دقیقی که از دشمن آمریکایی و همچنین رویکرد دولتهای یازدهم و دوازدهم داشتند، «دلواپس» حقیقی منافع ملی بودند.
این نکته در طول سالهای گذشته به صورت مکرر از سوی منتقدان به تیم مذاکرهکننده کشورمان تذکر داده شده بود که طرف غربی برای شانه خالی کردن از مسؤولیت خود و اجرای تعهدات برجامی، واژه «تعلیق» را به جای «رفع» در حوزه تحریمها به کار گرفته تا هم جلوی منفعت اقتصادی ایران از برجام گرفته شود و هم با کوچکترین اشارهای، امکان اجرای مجدد و سختگیرانه تمام تحریمها وجود داشته باشد. وجود کلمه تعلیق در برجام که با یک جستوجوی ساده در متن این توافق نیز قابل دسترسی است، سالها از سوی دولت حسن روحانی و تیم مذاکرهکننده دکتر ظریف انکار میشد و حتی در صحن علنی مجلس صراحتا دروغ نامیده شد تا اینکه چند شب پیش، آقای دیپلمات صراحتا اعلام کرد اشتباه کرده و این مساله به او اطلاع داده نشده است.
این در حالی است که اساسا وندی شرمن، یکی از اعضای ارشد مذاکرهکننده آمریکایی در همان زمان اجرای برجام هم مدعی شده بود حتی کلمه Lift هم که در متن برجام وجود دارد، به معنای تعلیق است و نه رفع؛ یعنی فارغ از واژه Suspend به معنای تعلیق، طرف آمریکایی حتی عبارتی را که تیم ایرانی از آن به عنوان دستاورد برجام برای رفع تحریم هم نام میبرد، تعلیق ترجمه میکند. همین نوع نگاه غیرفنی تیم ایرانی به مساله حقوق بینالملل بود که باعث شد دولت باراک اوباما «تقریبا هیچ» بخشی از تعهدات برجامی خود را اجرا نکند و دولت دونالد ترامپ هم «با یک خطخطی»، از برجام خارج شود و سنگینترین تحریمها را علیه کشورمان وضع کند.
اما فارغ از این مساله، نکته بسیار مهمی که اعتراف دیرهنگام دکتر ظریف نباید افکار عمومی را از آن منحرف کند، بخشهای بسیار خطرناک و ضدایرانی دیگر برجام است. بر فرض صحتانگاری عدم اطلاع دکتر ظریف از وجود کلمه تعلیق در متن برجام، میتوان سوالات زیادی را از ایشان و سایر اعضای تیم مذاکرهکننده کشورمان درباره سایر بندهای توافق هستهای پرسید. آیا تاکید طرف غربی بر بتنریزی در قلب رآکتور آب سنگین اراک- به عنوان یکی از دستاوردهای بسیار مهم و درخشان دانشمندان ایران- و نابودی کامل آن هم به اطلاع دکتر ظریف نرسیده بود؟ آیا وجود بندهای 36 و 37 در متن توافق هستهای که از آن با عنوان «مکانیزم ماشه» نام برده میشود و اصلیترین مانع برای هرگونه بهرهمندی ایران از دستاوردهای اقتصادی برجام و حضور سرمایهگذاران خارجی در کشورمان است هم به اطلاع دکتر ظریف نرسیده بود؟ آیا تاکید آمریکاییها بر بازرسی آژانس بینالمللی انرژی اتمی از مراکز علمی، دانشگاهی و نظامی کشورمان- مانند اتفاقی که در دانشگاه علم و صنعت افتاد - و برگزاری جلسات بازجویی از اساتید دانشگاه و دانشمندان کشورمان هم به اطلاع دکتر ظریف نرسیده بود؟ آیا موضوع بازگشت تمام تحریمهای ضدایرانی در صورت بدعهدی طرف آمریکایی به دلیل عدم وجود سازوکار مناسب تضمینی در برجام هم به اطلاع دکتر ظریف نرسیده بود؟ عدم اطلاع مذاکرهکننده ارشد کشورمان از وجود «واژههای معنادار حقوقی» در متن یک توافق بسیار مهم و سند معتبر بینالمللی که نشاندهنده عدم مطالعه آن توسط ایشان است، فقط یک قطعه از پازل خسارت محضی است که در سالهای گذشته به ایران تحمیل شد و دکتر ظریف و دوستان تلاش کردند آن را یک دستاورد درخشان(!) معرفی کنند. اثرات و تبعات ضدمنافع ملی برجام تا اندازهای است که سادهانگاری در استفاده از کلماتی نظیر تعلیق و رفع، نمیتواند بیانکننده میزان آن باشد.
در مجموع و با تاسف بسیار زیاد باید گفت سنگ برجام که توسط محمدجواد ظریف، سیدعباس عراقچی، مجید تختروانچی، علیاکبر صالحی، حمید بعیدینژاد و چند نفر دیگر در چاه اعتماد به آمریکا انداخته شد، به اندازهای آسیبرسان و آزاردهنده بوده که حتی حضور تیم جدید در دولت سیدابراهیم رئیسی در فرآیند مذاکرات هم نمیتواند براحتی شر آن را از سر منافع ملی کشورمان کم کند و برای رفع سایه خسارت محض، دیپلماتهای ما باید همچنان تلاش کنند و عرق بریزند.
ارسال به دوستان
پرونده سوریه / 8
ارتش آزاد سوریه
روحالله اژدری: بحران و ناامنی در سوریه از مارس2011 شروع شد. عدم توانایی حکومت سوریه در مهار بحران و استفاده از زور و خشونت، موجب تبدیل اعتراضات مردمی به یک شورش عمومی شد. آوریل ۲۰۱۱ اعتراضات مردمی در شهر درعا توسط دولت سرکوب شد و حدود ۱۰۰ نفر کشته برجا گذاشت. در پی اعتراضات مردم درعا در جنوب، مردم حمص نیز دست به اعتراضاتی زدند که به مرور تبدیل به خشونت شد. برخی از نیروهای نظامی از ارتش گریخته و به غیرنظامیان متحد علیه حکومت پیوستند. برخی دلیل تبدیل اعتراض مردم به شورش و خشونت و تروریسم را ناتوانی دولت در برخورد انتظامی و ورود ارتش به مقابله با مردم را عامل تبدیل اعتراضات به شورش خشونتآمیز میدانند. در پی این اعتراضات هستههایی از شبهنظامیان که نظامیان فراری از ارتش آنها را فرماندهی میکردند، شکل گرفت که برای نخستینبار 100 سرباز دولتی را در اطراف ادلب و شهر جسرالشغور در چهارم ژوئن ۲۰۱۱ به قتل رساندند.
اولین هسته ارتش آزاد سوریه، توسط سرهنگ دوم حسین هرموش با تعداد ۱۵۰ نیرو در ادلب، ۹ ژوئن ۲۰۱۱ بنا گذاشته شد. ویدئوی منتشر شده از سرهنگ هرموش مثل یک کاتالیزور قوی عمل کرد و شعله فرار از ارتش و پیوستن به شورشیان را روشن کرد. او پس از جدایی از ارتش سوریه به ترکیه گریخت و در آنجا اقدام به سازماندهی نظامیان جداشده از ارتش سوریه کرد. این نظامیان جداشده، عملیاتهایی را علیه مواضع حکومتی انجام دادند. از حدود اواخر ژوئن تا مارس ۲۰۱۳ حدود ۶۰ هزار سوری از ارتش خارج شدند. ماه سپتامبر سال ۲۰۱۱ گزارشی منتشر شد که سرهنگ حسین هرموش یکی از فرماندهان اولیه شورشی علیه حکومت سوریه در نزدیکی مرز ترکیه ناپدید شده است. هرموش در واقع توسط نیروهای امنیتی سوریه بازداشت شده بود و در مصاحبهای که با وی ترتیب داده شد اعلام کرد نخستین افرادی که پس از خروج وی از ارتش با وی تماس گرفتهاند، اخوانالمسلمین و عبدالحلیم خدام معاون فراری و در تبعید رئیسجمهور سابق سوریه بودهاند. این اعتراف در واقع این استدلال را تقویت میکند که شورش در سوریه یک توطئه خارجی و طراحیشده برای اسقاط حکومت سوریه و در نتیجه تضعیف جبهه مقاومت بوده است. (2013:11.12Holliday)
علاوه بر سرهنگ هرموش، تعداد دیگری از افسران برجسته نیز فرار کردند و شروع به شکل دادن گروههای کوچک مخالف در سوریه کردند. سرهنگ ریاض اسعد، سرهنگ احمد حجازی، سرهنگ ملک الکردی، سرهنگ محمد حامد، سرهنگ مصطفی احمد الشیخ، سروان باسم الخلید، سرهنگ عبدالله ستاریونس، سروان امیر الواوی، سرهنگ ابراهیم منیر مجموری، سروان قیس قطانه، سروان یوسفی الدین یحیی، ستوان عبدالله رحمان شیخ علی، ستوان ابراهیم ایوب، احمد بهبوه، سروان عبدالله بهبوه، ستوان عبدالرزاق طلاس، ستوان ولید العبدالله، سروان یوسف الحمود، ستوان فیض احمد العبدالله، سروان رواد احمد الکساه، ستوان احمد مصطفی خلف، ستوان احمد عبدالعزیز طلاس، ستوان احمد الحمید، ستوان عمر شامی، سروان زهیر الشیخ، ستوان ایمن حلاق، ستوان عبدالمجید ایوب، ستوان محمد باسه، ستوان محمود احمد حمادی، سرتیپ رضوان المدلوس، سروان زهیر عبدالکریم، سرهنگ عدنان حلاق، ستوان طلال المصری و ستوان احمد الخال از جمله نخستین افسران برجستهای از ارتش سوریه بودند که از ارتش جدا شدند. هر کدام از این افراد فرماندهی بخشهایی از ارتش آزاد سوریه را برعهده داشتند. (2013:39.45Holliday)
ارسال به دوستان
گزارش «وطنامروز» از اولویتهای اصلی بانک مرکزی در دولت سیزدهم
عملیات احیای نظام بانکی
ثبات در بازار ارز، استقلال بانک مرکزی اصلاح ساختار تسهیلاتدهی و اصلاح رابطه بازارهای پولی و مالی
گروه اقتصادی: ثبات در بازار ارز، استقلال بانک مرکزی، اصلاح ساختار تسهیلاتدهی و اصلاح رابطه بازارهای پولی و مالی از اصلیترین مأموریتهای رئیس جدید بانک مرکزی است.
به گزارش «وطنامروز»، با انتخاب علی صالحآبادی به سمت ریاست کل بانک مرکزی، تیم اقتصادی دولت پس از ۲ ماه تکمیل شد و از این پس دیگر باید منتظر تغییر و اصلاح سیاستهای پولی و مالی کشور باشیم. رئیسکل بانک مرکزی را میتوان اصلیترین سیاستگذار اقتصادی هر دولت دانست که لاجرم تصمیمهای وی میتواند تاثیر بسزایی در تمام ساختارهای اقتصادی و غیراقتصادی کشور بگذارد. صالحآبادی در شرایطی به عنوان رئیسکل بانک مرکزی انتخاب میشود که میزان رشد نقدینگی در سال گذشته 6/40 درصد بوده است. بانکهای خصوصی سهم 90 درصدی در افزایش نقدینگی کشور دارند. نظام بانکی در هدایت نقدینگی به سمت تولید ناتوان بوده و حال و روز چند بانک خصوصی اصلا خوب نیست. از سوی دیگر قیمت هر دلار آمریکا در بازار آزاد به بیش از 28 هزار تومان رسیده و اینطور که پیداست بیش از سهمیه ارز ترجیحی نیمسال اول، ارز 4200 تومانی توسط بانک مرکزی به واردکنندگان تخصیص پیدا کرده است. اگر نگوییم صالحآبادی قرار است ویرانهای را به عنوان میراث عبدالناصر همتی در میرداماد تحویل بگیرد، حداقل این است که آش دهانسوزی هم به وی نرسیده و روزهای سخت و دشواری در پیش خواهد داشت.
در ادامه به بررسی اصلیترین اولویتهای کلیددار جدید برج میرداماد میپردازیم.
* دلار و ما ادراک ما دلار!
قیمت ارز به اشتباه یا بدرستی یکی از معیارهای سنجش عملکرد روسای بانک مرکزی در فضای عمومی جامعه است. حتی برخی تحلیلگران برجسته نیز از همین شاخص برای ارزیابی عملکرد روسای بانک مرکزی استفاده میکنند و آن را ماحصل تمام سیاستهای پولی کشور میدانند.
فارغ از این موضوع که قیمت ارز شاخص درستی برای ارزیابی عملکرد بانک مرکزی است یا نه، تاثیر بسزایی در میزان تورم کشور دارد. تجربه سالهای اخیر نشان از آن دارد که با شوکهای ارزی، شاهد تورم افسارگسیخته بودهایم. از سوی دیگر کاهش قیمت ارز باعث ثبات قیمت در بازار کالاهای سرمایهای مانند مسکن و طلا شده است اما آنچه از کاهش قیمت ارز مهمتر است، ثبات آن است. کاهش دستوری قیمت ارز به اندازه افزایش آن تبعات دارد و میتواند باعث آسیبهایی مانند افزایش واردات و تضعیف جایگاه صادرات شود. به نظر میرسد منطقی شدن قیمت ارز و ثبات آن، باید اصلیترین هدف رئیسکل باشد.
اساسا مقدمه رشد اقتصادی و افزایش سرمایهگذاری در تولید ثبات است و از سوی دیگر پاشنه آشیل ثبات در اقتصاد امروز ایران قیمت ارز است. البته برخی کارشناسان بر این باورند میتوان با پیمانهای پولی دوجانبه و چندجانبه اساسا ریشه تاثیر دلار بر اقتصاد کشور را زد.
اقداماتی که طی یک دهه گذشته به آن به اشکال مختلف کملطفی شده و هیچگاه اولویت بانک مرکزی نبوده است.
* اصلاح تسهیلات بانکی
یکی از اصلیترین ماموریتهای صالحآبادی آشتی دوباره مردم با بانکهاست. البته درباره این موضوع پیشتر وزیر امور اقتصادی و دارایی هم تاکیداتی داشته و صالحآبادی هم در نخستین وعدههای خود به آن پرداخته است.
هماکنون تسهیلات بانکی به دلیل وثیقهمحوری تنها به بخش خاصی از جامعه میرسد و طبقه متوسط و فردوست به دلیل عدم توانایی تامین وثیقه نمیتوانند تسهیلات دریافت کنند. شایسته است بانک مرکزی سیاستهای خود را به سمتی هدایت کند که تسهیلات به سمت اعتبارسنجی حرکت کند. حداقل تدبیری اندیشیده شود که تسهیلات خرد با اعتبارسنجی در اختیار مردم قرار گیرد. این اتفاق میتواند ضمن تحریک تقاضا گام بلندی در راستای حل اختلاف طبقاتی و توانمندسازی تمام آحاد جامعه باشد.
* استقلال بانک مرکزی
یکی از اولویتهای مهم رئیسکل جدید بانک مرکزی حفظ استقلال بانک مرکزی است. بانک مرکزی در صورت استقلال در اتخاذ سیاستهای خود، امکان آیندهنگری بیشتری خواهد داشت و ضمن استمرار در سیاستها، مـیتوانـد روشهـایی را دنبـال کند که نتیجه آن افزایش ثبات اقتصادی و کاهش ریسکهای سرمایهگذاری از طریق ثبات نرخهای واقعی و قیمتها باشد. بانک مرکزی باید بتواند در قبال زیادهخواهیهای پولی دولت قدرت مقابله داشته باشد، در غیر این صورت ممکن است دولت هزینهتراشیهایی کند که در بلندمدت به ضرر اقتصاد کشور باشد. بانک مرکزی باید بتواند قدرت استفاده از ابزار پولی خود را داشته باشد تا به اهداف خود برسد. استقراضهایی که دولتها در دورههای مختلف از بانک مرکزی انجام میدهند در حقیقت نوعی مالیات تورمی از تمام مردم است که به طور عام بدون اینکه ارتباطی با درآمد اشخاص مختلف جامعه داشته باشد به آنها تعلق میگیرد.
رسیدن به یک بانک مرکزی مستقل الزاماتی دارد که باید توسط ارکان مختلف بانک برای برقراری آن تلاش شود. در وهله نخست باید یک سیستم نظارتی کامل و کارا توسط بانک مرکزی، نه تنها بر سیستم بانکی، بلکه بر همه سازمانهای پولی و اعتباری غیربانکی برقرار باشد. همچنین بانک مرکزی همزمان که سازمان برنامه و بودجه برای کاهش کسری بودجه گام برمیدارد، باید برنامهای منضبط جهت نحوه تامین کسری بودجه از طریق بانک مرکزی داشته باشد.
* اصلاح سیاستهای پولی و هماهنگی با نظام مالی
از دیگر اولویتهای بانک مرکزی برقراری نظام منسجم پولی و جامع است که باید همنوایی با سیاستهای مالی دولت رعایت شود. یکی چالشهای دوره گذشته بانک مرکزی اختلافنظرهای مختلف بانک مرکزی، وزارت اقتصاد و سازمان بورس بود. سیاستهای معین پولی نه تنها از سویی موجب هدفگذاری معقول و واقعبینانه تورمی خواهد شد بلکه به سرمایهگذاران اعتمادهای لازم برای سرمایهگذاری بلندمدت را میدهد. تجربه سالهای اخیر اقتصاد ایران نشان داده سیاستهای پولی با افزایش رشد حجم نقدینگی بیش از آنکه بر بخش واقعی اقتصاد و رشد اقتصادی کشور مؤثر باشد، باعث افزایش سطح عمومی قیمتها شده است. از سوی دیگر، سیاستهای مالی دولت نیز چندان مؤثر واقع نشدهاند و تنها کسری بودجههای دولت منجر به تغییر در ۲ جزء مهم پایه پولی یعنی بدهی بخش دولتی به بانک مرکزی و خالص داراییهای خارجی بانک مرکزی و افزایش رشد حجم نقدینگی و سطح عمومی قیمتها شده است بنابراین یکی از اقداماتی که روی میز رئیس کل جدید بانک مرکزی است، اصلاح فرآیندهای موجود و اتخاذ تصمیم جدی و برنامهای عملیاتی جهت برقراری نظام پولی منسجم است.
ارسال به دوستان
اذعان وزیر سابق خارجه به بیاطلاعی از محتوای توافق هستهای و درستی استدلالهای منتقدان * ظریف: مذاکرهکننده ما به من اطلاع نداده بود در برجام کلمه «تعلیق» گنجانده شده است
منافعملی در تعلیق ظریف!
گروه سیاسی: محمدجواد ظریف 6 سال پس از انعقاد برجام به یکی دیگر از اشتباهات فاحش خود اعتراف کرد تا بار دیگر مشخص شود چطور منافع ملی ایران در دولت روحانی در جریان مذاکرات و توافق هستهای قربانی سادهاندیشی تیم مذاکرهکننده ایرانی به ریاست ظریف شده است.
به گزارش «وطنامروز»، وزیر امور خارجه دولتهای یازدهم و دوازدهم چهارشنبهشب طی اظهاراتی در شبکه اجتماعی کلابهاوس گفت: من در مجلس گفتم در برجام کلمه «تعلیق» وجود ندارد. اشتباه از من بود. 4 بار کلمه «تعلیق» در برجام وجود دارد ولی مذاکرهکننده ما به من اطلاع نداده بود.
ظریف در این گفتوگو درباره سوالی درباره کلمه ساسپند گفت: من در مجلس گفتم کلمه ساسپنشن نیست و این اشتباه از من بود. علتش هم این بود که ما دستورالعمل داده بودیم به همه دوستانی که داشتند درباره ضمائم برجام مذاکره میکردند که از برخی عبارات استفاده نشود. در لحظات آخر یک ضمیمه برجام داشت مذاکره میشد. نماینده اروپا گفته بود ما تحریمهای ایران را برمیداریم، لغو میکنیم یا همان لیفت میکنیم اما تصمیمات اتحادیه اروپایی را که شامل چیزهای دیگری هم هست نمیتوانیم لیفت کنیم تا زمانی که کل تحریمها برداشته شود، یعنی مثلا تحریمهای نظامی و تحریمهای دیگری که بر اساس قطعنامه شورای امنیت که تا 5 سال یا 8 سال بعد هم بود، لذا ما اینها را ساسپند میکنیم و بعدا لیفت میکنیم. اینجا بود که به آمریکا هم ربطی نداشت. 4 بار یا 3 بار در ضمیمه کلمه ساسپند در ضمیمه آمده بود و مذاکرهکننده ما به من اطلاع نداده بود.
ظریف تلاش میکند ابروی برجام را درست کند اما در کوشش آخر خود به نظر میرسد چشم آن را هم کور کرده است. وی در حالی پس از چند سال درباره مساله تعلیق در برجام دست به اعتراف میزند که سال گذشته حتی در مصاحبه تصویری خود با پایگاه خبری انتخاب تعداد کلمه تعلیق به کار رفته در برجام را 2 بار ذکر کرده بود. حالا رئیس دستگاه دیپلماسی دولت روحانی 6 سال پس از انعقاد برجام نیز مطمئن نیست Suspension در برجام 3 بار آمده یا 4 بار!
با این وجود ظریف اصرار دارد موضوع تعلیق را فاقد اهمیت دانسته و اینطور توصیف کند که در گوشهای از ضمیمه برجام گنجانده شده است. این تنها اشتباه تیم مذاکرهکننده هستهای نبوده است، پیشتر هم عباس عراقچی، معاون سیاسی وزارت امور خارجه ظریف در کمیسیون امنیت ملی مجلس درج عبارت E3 (۳ کشور اروپایی؛ انگلیس، فرانسه و آلمان) به جای EU (اتحادیه اروپایی) را غلط تایپی دانسته بود.
اینجا شاید باید به اظهارات «وندی شرمن» مذاکرهکننده ارشد آمریکایی در برجام در فروردین 96 در اندیشکده وودرو ویلسون در حضور «کاترین اشتون» مسؤول وقت سیاست خارجی اتحادیه اروپایی رجوع کرد؛ جایی که معاون سیاسی فعلی وزارت خارجه آمریکا درباره برجام با تمسخر میگوید زبان اهمیت دارد! اظهاراتی که حالا اعتبار بیشتری به خود میگیرد!
مذاکرهکننده ارشد آمریکا درباره توافق هستهای اینگونه میگوید: پس به این ترتیب ایران توافق کرد تمام کارهای فنی لازم را برای اطمینان دادن به اینکه تمام مسیرهای تامین مواد شکافتپذیر در این کشور مسدود شده و هیچ زنجیره مخفیانهای هم برای تامین مواد شکافتپذیر در این کشور قابل شکلگیری نباشد به انجام برساند و 1+5 و اتحادیه اروپایی توافق کردند تحریمهای هستهای را موقتا متوقف کنند. Lift لغتی است که در زبان انگلیسی به معنی «معلق نگاه داشتن یا موقتا متوقف کردن» است اما طرف ایرانی Lift را به معنی «پایان دادن و خاتمه دادن» ترجمه میکرد و به همین دلیل هم ما از این لغت استفاده کردیم- یکی از کارهایی که شخص در دیپلماسی انجام میدهد این است که توجه کند زبان اهمیت دارد - و خود این معلق نگه داشتن فقط شامل تحریمهای هستهای و نه تحریمهای مربوط به مقابله با تروریسم یا تحریمهای مربوط به نقض حقوق بشر یا تحریمهای مربوط به اشاعه یا انتقال تسلیحات میشود.
ظریف سال گذشته در گفتوگویی در واکنش به اینکه او برجام را نخوانده است، سند افتخار نگارش برجام را به نام خود زد و اظهار کرد انشای برجام کار من بوده است و بروید از آمریکاییها بپرسید. در واقع اما یکی از ایرادات بنیادین توافقی که ظریف به قول خودش نگاشت، متن پرابهام و تفسیرپذیر حقوقی بود و سازوکار حل اختلاف بیسابقه در تاریخ معاهدات حقوق موسوم به «مکانیزم ماشه» که طرف آمریکایی را در اجرا نکردن همان تعهدات اندک و پر اما و اگر خود در برجام- در دولت اوباما- ترغیب و در نهایت ایالات متحده را وسوسه کرد- در دولت ترامپ- توافق را پاره کند، با اطمینان به اینکه اگر ایران از خروج آمریکا شکایت کند، در نتیجه فعال شدن بند 37 برجام، تمام تحریمها و قطعنامههایی که دولت روحانی از لغو آنها گفته بود، بازمیگردد. این هشدارها را فقط منتقدانی که بعدها صحت نظرات آنها روشن شد به زبان نیاوردند؛ علیاکبر صالحی، رئیس سابق سازمان انرژی اتمی شهریور ۹۵ در گفتوگو با شبکه المنار گفت: «اگر ما وقتی برجام را تنظیم میکردیم دقت بیشتری میکردیم، این فرصت برای آمریکا پیش نمیآمد که از این قابل تفسیر بودن سوءاستفاده کند».
ظریف در یکی دیگر از اعترافات به اشتباهات خود 28 آذر 95 در کمیسیون امنیت ملی مجلس درباره موضوع نقض برجام با تمدید تحریم آیسا توسط دولت اوباما گفت: بر اساس توافقی که با آقای کری کردیم و من الان دارم عرض میکنم، بیرون نمیگویم ولی خدمت شما میگویم، من اشتباه کردم، بر اساس یک توافقی که کردیم ما استراتژی خودمان را کنار گذاشتیم و بر مبنای آن توافق آمدیم آن را اعلام کردیم که تبدیل شد به موضع جمهوری اسلامی. من این را میپذیرم، من اشتباه کردم. عرض کنم به خدمتتان ولی ما این کار را کردیم. ظریف ادامه میدهد: ما بر اساس صحبتی که با آقای کری کردیم و قولی که آقای کری داد آمدیم یک موضع علنی گرفتیم، من اشتباه کردم در این، رسما ما نمیبایستی بر اساس حرف این بابا (کری) [عمل] میکردیم، ما باید بر اساس همان استراتژیای که تعیین کرده بودیم که باید کنگره را حذف میکردیم در 8 سال اول، بر اساس آن عمل میکردیم. من هیچ اجباری هم نداشتم.
تمام این موارد و دستاورد هیچ برجام، خروجی نگاه غیر ملی تیم «روحانی- ظریف» به منافع کلان ملی و تاراج مؤلفههای قدرت ملی برای بازیهای سیاسی در داخل جهت ترمیم و بازسازی چهره دولت بود. اگر غیر از این بود، برجام در جنگ روایتهای روحانی- ظریف به پیروزی اخلاقی ایران فروکاسته نمیشد. محمدجواد ظریف حالا در پاسخ به منتقدانش با نازکطبعی، اشعاری را در اینستاگرام به اشتراک میگذارد و احتمالا در آینده نزدیک در دانشکده مطالعات جهان به تدریس روابط بینالملل پرداخته و از مختصات یک توافق خوب میگوید!
ارسال به دوستان
نیویورکتایمز: میز ایران در CIA تعطیل و رئیس آن بازنشسته شده است
معمای دیآندریا
مایکل دیآندریا به هلاکت رسیده یا بازنشسته شده است؟
گروه سیاسی: یک رسانه آمریکایی گزارش داد میز مستقل ایران در سازمان سیا که در دولت ترامپ راهاندازی شده بود، به کار خود پایان داده و رئیس آن «مایکل دی آندریا» بازنشسته شده است. این خبر ضمن تایید شکست راهبرد فشار حداکثری علیه ایران، ابهامات درباره وضعیت دی آندریا را افزایش داد.
به گزارش «وطنامروز»، پایگاه اینترنتی روزنامه آمریکایی نیویورکتایمز در گزارشی خبر داد سازمان سیا قصد دارد در زمینه ماموریتهایی که در ارتباط با کشورهایی از جمله چین، ایران و کرهشمالی انجام میدهد، تغییراتی در تشکیلاتش ایجاد کند. این روزنامه در گزارش خود نوشت: ویلیام برنز، رئیس سازمان سیا روز پنجشنبه اعلام کرد این سازمان شروع به ایجاد تغییرات و ساماندهیهای جدیدی در تشکیلات خود خواهد کرد که هدف آن تمرکز بیشتر بر چین است. نیویورکتایمز مینویسد: در این راستا، در تشکیلات سیا یک مرکز ماموریت جدید و مستقل برای چین با هدف فراهم آوردن منابع اطلاعاتی بیشتر به منظور بررسی و تحقیق درباره این کشور و چینش بهتر افسران سیا در سراسر جهان برای جمعآوری اطلاعات و تحلیل فعالیتهای چین ایجاد میشود. رئیس سیا در بیانیهای در این باره گفت: این مرکز جدید «موجب تقویت بیشتر فعالیت جمعی ما در زمینه مهمترین تهدید ژئوپلیتیکیمان در قرن ۲۱ خواهد شد؛ یعنی دولت چین که خصومت آن رو به افزایش است». این روزنامه همچنین در بخش دیگری از گزارشش آورده است: مرکز دیگری نیز با هدف تمرکز بر فناوریهای جدید و مشکلات جهانی مانند بیماریهای همهگیر و تغییرات آبوهوایی ایجاد میشود و بخشی از ماموریت آن شناسایی فناوریهای جدیدی خواهد بود که میتواند در راستای کمک به جمعآوری اطلاعات توسط سیا و جمعآوری اطلاعات توسط دیگران علیه عناصر سیا مورد استفاده قرار بگیرد. نیویورکتایمز علاوه بر این به ایجاد تغییراتی درباره ماموریتهای این سازمان در زمینه ایران و کرهشمالی اشاره کرده و مینویسد: مایک پمپئو که نخستین رئیس سیا در دولت دونالد ترامپ، رئیسجمهور پیشین آمریکا بود، ۲ مرکز ماموریت مستقل برای ایران و کرهشمالی ایجاد کرده بود. این گروهها حالا با وجود تغییرات جدید، قرار است در مراکز منطقهای خاورمیانه و آسیای شرقی گنجانده شوند.
در ادامه این گزارش آمده است: یک مقام ارشد سیا در این باره گفت پایان دادن به کار مراکز مستقل ایران و کرهشمالی، بازتابدهنده هیچگونه کاهش در میزان اهمیتی نیست که سیا برای این ۲ کشور قائل است و از تهدید ناشی از آنها نمیکاهد اما نتیجه یک بررسی انجام شده درباره ماموریتهای سازمان این شد که ایران و کرهشمالی را در چارچوب مناطق گستردهترشان بهتر میتوان تحلیل کرد. به گزارش این رسانه آمریکایی، با پایان کار مرکز ایران در سیا، مایکل دی آندریا، رئیس این مرکز نیز بازنشسته شده است.
* شکست فشار حداکثری
راهبرد فشار حداکثری و همهجانبه در دوره ریاستجمهوری دونالد ترامپ در ابعاد مختلف روی ایران اعمال شد. در همین راستا علاوه بر فشارهای اقتصادی که علیه کشورمان اعمال شد، در حوزههای امنیتی و اطلاعاتی نیز تمرکز بیشتری روی ایران شد. به همین منظور میز مستقل ایران در سازمان CIA به ریاست مامور کهنهکار آمریکایی مایکل دی آندریا تشکیل شد. دی آندریا، ملقب به «آیتالله مایک» و «شاهزاده تاریکی» از اعضای باسابقه سازمان جاسوسی آمریکا به شمار میرود که از سال ۲۰۱۷ مسؤولیت هماهنگی و هدایت ماموریتهای سیا علیه ایران را بر عهده داشت. با این حال، او در طول ۴۰ سال فعالیت مخفی خود در سیا در مقابل لنز هیچ دوربینی قرار نگرفته و به همین دلیل رسانههای آمریکایی از او به عنوان «نامرئیترین» افسر اطلاعاتی سیا یاد میکنند. انتصاب دی آندریا یکی از مجموعه اقداماتی بود که در سیا تحت رهبری مایک پمپئو، رئیس سازمان سیا و عضو سابق کنگره، به انجام رسید و نشان از رویکردی خشنتر در عملیات مخفیانه سیا داشت. رسانهها در آن زمان نوشتند: «از نظر رئیس سیا، مایکل دی آندریا فردی است معتاد به کار که میتواند بخوبی نقش تجسس درباره ایران را در سیا بر عهده بگیرد». نیویورکتایمز میگوید با بازنشسته شدن دی آندریا، انتظار میرود زندگی شخصی و حرفهای او اکنون پس از دهها سال فعالیت پنهان به مرور از حالت مخفیانه خارج شود. با این حال فرضیات دیگری نیز درباره وی مطرح است. بهمن 1398 بود که سقوط یک فروند هواپیمای شرکت گلفاستریم در ولایت غزنی در جنوب افغانستان تایید شد. تصاویر منتشر شده نشان میداد هواپیمای ساقط شده از مدل A11bombardier E است که توسط نیروی هوایی ارتش آمریکا مورد استفاده قرار میگرفت. ساعاتی پس از اعلام خبر سقوط این هواپیما، طالبان رسما اعلام کرد این هواپیما توسط نیروهای آنها ساقط شده است. خبرگزاری رویترز به نقل از یک منبع ناشناس تایید کرد هواپیمای آمریکایی ساقط شده در افغانستان حامل شماری از افسران ارشد سازمان سیا بوده است. پس از این اتفاق، گمانهزنیهای مختلفی وجود داشت که مایکل دی آندریا، رئیس میز اختصاصی ایران نیز در این هواپیما حضور داشته و کشته شده است؛ خبری که از جانب مقامات آمریکایی با واکنشی روبهرو نشد و مسکوت ماند. در 2 سال اخیر هیچ خبری از فعالیت این مامور باسابقه آمریکایی منتشر نشده بود تا اینکه نیویورکتایمز از انحلال میز ایران در سیا و بازنشسته شدن دی آندریا خبر داد؛ موضوعی که برخی آن را تاییدی بر گمانهزنیهای 2 سال پیش پنداشتند. با این حال چه این خبر واقعیت داشته باشد و چه برساخته محافل خبری باشد، موضوع اصلی شکست پروژه فشار حداکثری روی ایران است. ایالات متحده میخواست با تنگ کردن فضا، ایران را تسلیم کند؛ مسالهای که هیچگاه محقق نشد و این آمریکا بود که از سیاستهای گذشته خود عقبنشینی کرد.
ارسال به دوستان
بوشهر مقصد ششمین سفر استانی رئیسجمهور
رئیسی در دیار رئیسعلی
گروه سیاسی: رئیسجمهور روز گذشته در جریان ششمین سفر استانی دولت سیزدهم راهی استان بوشهر شد. حجتالاسلام سیدابراهیم رئیسی در بدو ورود به این استان با بیان اینکه پیش از انجام سفر بررسیهای کارشناسی نسبت به وضعیت استان و مشکلات مردم این منطقه انجام شده است، گفت: در این سفر گامهای ماندگاری برای رفع مشکلات و محرومیتهای استان بوشهر برداشته خواهد شد.
رئیسجمهور با اشاره به ظرفیتهای بسیار بالای استان بوشهر در حوزههای کشاورزی، شیلات، نخیلات و بخش نفت، گاز و پتروشیمی، بر ضرورت فعال شدن اقتصاد دریا، کشاورزی، شیلات و نخیلات در این استان تاکید کرد. رئیسی افزود: برای رفع مشکلات و محرومیتهای استان باید در حوزه نفت، گاز و پتروشیمی گامهای موثری برداشته شود.
رئیسجمهور در ادامه در موسسه صنعتی- دریایی شهید محلاتی سپاه حضور یافت و از مراحل ساخت و تکمیل شناور شهید سلیمانی دیدن کرد. در جریان این بازدید، دریادار علیرضا تنگسیری، فرمانده نیروی دریایی سپاه و مسؤولان مجتمع شهید محلاتی از مراحل مختلف طراحی، ساخت و تعمیر شناورهای دریایی گزارش دادند. در این مجتمع ضمن ساخت و تعمیر انواع شناور، امکان حضور لنجها و شناورهای بخش خصوصی نیز برای تعمیر و به روزرسانی آنها وجود دارد. رئیسی فعالیتهای این مجموعه صنعتی را ارزشمند و بسیار مهم خواند و گفت: فعالیتهایی که برای طراحی و ساخت شناورها در کلاسهای مختلف انجام میشود، جلوهای از خودکفایی است و در فعال کردن اقتصاد دریا و جلوگیری از خروج ارز از کشور نیز نقش بسیار مهمی ایفا میکند. رئیسجمهور در ادامه برنامههای سفر به استان بوشهر در جزیره صنعتی صدرا حضور یافت و ضمن بازدید از بخشهای مختلف طرح توسعه میدان نفتی رشادت و نیز مراحل تکمیل کشتی اقیانوس پیمای «افراماکت ۲»، با توضیحات وزیر نفت و مدیران این مجموعه صنعتی، در جریان اقدامات انجام شده قرار گرفت.
رئیسی همچنین در بازدید از انبارهای اموال تملیکی استان بوشهر گفت: لازم است قوه قضائیه، وزارت امور اقتصادی و دارایی و دستگاههای ذیربط در این باره همکاری کنند و برای روشن شدن تکلیف اجناس و کالاهای موجود در این انبارها در 3 ماه آینده برنامهریزی و اقدام کنند. در این بازدید دادستان استان بوشهر و مسؤولان گمرک استان گزارشی از میزان، نوع و دلایل رسوب اموال و کالاهای وارداتی در انبارهای گمرک ارائه کردند. رئیسجمهور در ادامه در بازدید از نخلستانهای شهرستان اهرم استان بوشهر در آلاچیق کشاورزان حضور یافت و از نزدیک با آنان به گفتوگو نشست. جمعی از کشاورزان و نخلکاران در این گفتوگوی بیواسطه و رو در رو با ابراز خوشحالی از حضور رئیسجمهور در جمع خود، مشکلات و پیشنهادهای خود را بویژه درباره رفع مشکل آب مطرح کردند. وی پس از شنیدن مشکلات کشاورزان و نخلکاران، وزیر جهاد کشاورزی و استاندار بوشهر را موظف کرد مشکلات مطرح شده را در اسرع وقت رسیدگی و برطرف کنند. رئیسی همچنین در سخنان کوتاهی با تاکید بر همت جدی دولت برای رفع مشکل آب با همراهی کشاورزان، گفت: یقین داشته باشید با همت یکدیگر اجازه نخواهیم داد برای نخلستانهای استان مشکل اساسی ایجاد شود. رئیسجمهور طرح اصلاح آبیاری نخلستانهای استان را از موضوعات اولویتدار دانست و گفت: دولت مبلغ مورد نیاز را برای تکمیل هر چه سریعتر سد خائیز اختصاص میدهد تا این سد در کمترین زمان به بهرهبرداری برسد و مشکل آب کشاورزان استان تا حدودی برطرف شود. رئیسی همچنین با اشاره به ضرورت اختصاص اعتبارات لازم برای احداث سد «باهوش» در بودجه سال ۱۴۰۱ گفت: احداث این سد برای رفع مشکلات کشاورزی استان ضروری است و باید با تامین منابع آن، هر چه سریعتر به بهرهبرداری برسد. بازدید میدانی از پروژه راهآهن شیراز- بوشهر- عسلویه برنامه بعدی رئیسجمهور در سفر استان بوشهر بود. رئیسی پیشرفت ۲۰ درصدی این طرح را پس از حدود ۱۴ سال غیرقابل توجیه دانست و گفت: مدیران طرح باید برای تکمیل و راهاندازی این خط آهن تلاش مضاعف کنند و لازم است در روند تکمیل آن جهش ایجاد شود. نیروگاه اتمی بوشهر دیگر مقصد رئیسجمهور بود. رئیسی در جریان این بازدید در جمع خبرنگاران گفت: سیاست قطعی جمهوری اسلامی ایران، بهرهبرداری از انرژی صلحآمیز هستهای است و از آن کوتاه نخواهیم آمد.
رئیسجمهور پس از بازدید از نیروگاه اتمی بوشهر گفت: خوشحالیم که نیروگاه بوشهر در نهایت ظرفیت اسمی خود در حال بهرهبرداری است و هزار مگاوات برق تولید میکند و این میزان، در فازهای توسعهای آن به ۳ برابر افزایش خواهد یافت و در عین حال، سازمان انرژی اتمی ماموریت دارد ظرفیت تولید برق کشور را به 10 هزار مگاوات برساند. تامین بخشی از آب بوشهر از طریق آب شیرینکن هستهای هم یکی دیگر از ماموریتهایی است که ما از این سازمان انتظار داریم.
* مرزداران کشور همواره در مقابل متجاوزان ایستادهاند
رئیسی همچنین ظهر روز گذشته در محل خانه موزه شهید رئیسعلی دلواری حضور یافت و با جمعی از مردم دلوار که در این محل حضور داشتند، دیدار کرد. وی بوشهر و دلوار را جلوه مقاومت مردم استان در مقابل زورگویان و متجاوزان دانست و گفت: رئیسعلی دلواری شخصیت نامداری است که به نماد مقاومت در مقابل متجاوزان به جنوب کشور تبدیل شده است. رئیسی با بیان اینکه استان بوشهر شهدای عالیقدر بیشماری برای دفاع از ارزشها، وطن و ناموس کشور در برابر متجاوزان تقدیم کرده است، افزود: مرام رئیسعلی دلواری همچنان در وجود مردم این خطه جریان دارد. وی با اشاره به سالگرد شهادت شهید نادر مهدوی در مقابله با متجاوزان بیگانه گفت: مقاومت شهید مهدوی و همرزمانش نشاندهنده ادامه همان راه رئیسعلی دلواری است و در این مسیر مدافعان حرم که در برابر متجاوزان به حریم اهلبیت(ع) ایستادگی کردند نیز همان ادامهدهندگان راه دلواری هستند. رئیسجمهور همچنین با اشاره به درخواست امام جمعه دلوار درباره ارتقای دلوار به شهرستان گفت: این موضوع بر اساس تقسیمات کشوری بررسی خواهد شد و در صورتی که از شرایط لازم برخوردار باشد، به عنوان مصوبات سفر به اطلاع مردم خواهد رسید.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|